وبلاگ > زیبائی شناختی معمارانه

زیبائی شناختی معمارانه

زیبائی جاذبه ای است ازلی، که هنر پل ارتباط بین آن و انسان است. درک زیبائی موهبتی است الهی و پایگاهی ذهنی که به عینیت می انجامد، هنر بدون آن کالبدی است بی روح و خالی از جاذبه .

2 لایک

165 بازدید

 

بنام معمار زیبائی های هستی. بی شک زیبائی یا جمال دل نوازترین پدیده در عالم هستی است که انسان آن را تجربه کرده و جدا از قدرت تعقل جزء امتیازات و برتری معنوی برای او محسوب می شود. انسان در دوره زندگی خود به دنبال راهی برای شناخت و دست یابی به منابع زیبائی است تا از آن بهره مند شود و در زندگی خود بکار گیرد. در قرآن کریم نیز به این نکته اشاره شده است که خداوند زیباست و زیبائی ها را دوست دارد. گنجینه معارف اسلامی نه تنها شامل کلام قرآن و احادیث معصومین (س) می باشد بلکه وسعت با نا محدودی از آثار ارزنده و عمیق فیلسوفان، حکما، عرفا، مفسرین، محققین، هنرمندان و هنرپژوهان قدیم، جدید و خارجی و داخلی را شامل می شود  لذا ریشه های آشکار و نهان و باطن و ظاهر و مفاهیم واژه ای زیبایی در فلسفه و هنر و ادبیات سرزمین کهنسال و دیر پای ایران چنان غنی و عمیق و گسترده است که به آسانی نمی توان به گمانه زنی آن پرداخت مگر به حسب  شوق ، و آن هم به مثاله کوزه ای از بحر. در فرهنگ معاصر ما پیوند میان زیبائی و خرد گسسته شده و همراه باآن خلاقیت نیز رنگ باخته است. حال دیگر خرد و زیبائی قرابتی باهم ندارند. هر یک راه خود را می رود که سخت خشک و ابزاری است و خالی از جاذبه ای ماندگار، و در نتیجه جایی هم برای ادغام و همراهی آنها با یکدیگر و تجلی زیبا بی خلاقیت باقی نمانده است. با نگاهی ساده امّا موشکافانه به علوم ، فنون و صنایع هنرها، می توان دریابیم که ماحصل کمال یافته و غایی آنها به زیبایی ختم می شود.

 

تعاریف و مفاهیم در باب زیبایی و زیبائی شناسی

زیبایی از دیدگاه اندیشمندان اسلامی ایرانی

در لغتنامه دهخدا زیبایی به " خوبی و نیکوئی" معنی شده است. حالت و کیفیت زیبا عبارتست از نظم و هماهنگی همراه با عظمت و پاکی موجود در یک شی که واسطه تحریک تخیل و تمایلات عالی، لذت و انبساط پدید می آورد و آن امری نسبی است.

 زبس گنج و زیبایی و فرهی                                   پری مردم و دیو گشتش رهی  (فردوسی)

 نخواهد جزء تو کسی تخت را                                 کله را و زیبایی بخت را        (فردوسی)

 کاووس خود آرایی در زیور زیبایی                           گر دیده قبول آید بر زیورت افشانم       (خاقانی)

 دوش در صحرای خلوت لاف تنهایی زدم                   خمیه بر بالای منظوران زیبایی زدم    (سعدی)

 بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس                       حد همین است سخندانی و زیبایی را     (سعدی) 

 نماند بعد ازاین با کس که گر خود آهنست                 ساحر چشمت به مغناطیس زیبائی کشد  (سعدی)

       هر شب که کند عشق شکیبائی من کم                     هم در گذرد خوبی و زیبائی تو بیش   (سنایی)

 به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را       من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم (حافظ)

 جمالت معجز حسن است لیکن                               حدیث غمزه ات سحر مبین است    (حافظ)

 

زیبائی و زیبائی شناسی در جدول کلمات

زیبائی به معنای خوبروئی، حسن، جمال و نیک منظری و متضاد با زشتی است. هدف از زیبائی شناسی شناسایی انواع زیبائی ها و هنرهای زیباست در واقع علمی است که از طریق مشاهده ی زیبائی در انسان، درباره ی احساسات بحث می کند.                                                                            

زیبائی شناسی یا استتیک در زبان انگلیسی هیچ متضادی ندارد زیرا کلمه ی زشت شناسی در هیچ فرهنگ و ادبیات ملیتی جایگاهی ندارد.                                                                             

 

 

زیبائی و زیبائی شناسی در معماری

هر اثر شاخص و برجسته و ماندگار در تاریخ هنر و معماری به خصوص در زمان معاصر بدون داشتن هویتی معنوی نتوانسته است جایگاهی والا و شأن و مقامی با حرمت و اعتبار کسب کند. با توجه به آنچه عنوان گردید تقابل بین معماری و زیبایی و زیبائی شناسی، مبحثی جدی و پیچیده تلقی می شود که نیازمند قبول مسئولیتی خطیر است. البته باید توجه داشت که زیبائی شناسی به تنهایی ملاک و معیار سنجش و نقد اثر هنری و معماری محسوب نمی شود. معماری به عنوان پدیده و اثری چهار بعدی همچنین هنری کامل و جامع، کلیه شئون و ابعاد و حالات و احوالات انسانی را در عرصه ی زندگی در بر می گیرد و به زبان ساده تر عین زندگی و خود زندگی است.                                   

هنرهای دیگر، به صورت مقطعی و در ابعاد محدود تر، جنبه های زندگی و موجودیت انسانی را متجلی می سازند و به طریق خاص خود ترجمان هستند. در صورتی که به علت چند وجهی بودن ذات معماری، جوانب گوناگون از زندگی انسان به صورتی در عرض یکدیگر مطرح می گردد. با این توصیف معماری تنها هنری است که از ماده به جوهر- و برعکس- در طیران است و در واقع پلی است بین گذشته و حال و آینده تمدن های بشری. این پرسش بارها پیش آمده که آیا نیازهای مادی انسان منجر به شکل گیری و پیدایش معماری شده است، یا نیازهای معنوی او را به مداخله در محیط اطراف، و عینیّت بخشیدن به معماری(با تمام تعاریف آن) وا داشته است.                                                

 هرچند نیازهای مادی و معنوی به دلیل ترکیب یافتگی شان جدائی ناپذیرند، امّا می توان بر حسب نوع معماری و موقعیت های ویژه مکانی و زمانی، بین انگیزه های ظاهری و باورها و حس های معنوی و ارتباط بین روح و روان و نیازهای مادی و جسمی تفکیک نسبی ایجاد کرد.                                  

در تحلیل اثر معماری بدیعی که در زمره آثار ارزشمندتر قرار گرفته است، بی گمان مفهوم و موجودیتی به نام زیبائی نیز در کل و جزء پیکره آن وجود دارد. هماهنگی و تعادل بین بی پیرایگی و زیبائی، با مشاهده یک اثر معماری و با در نظر گرفتن اصول و مبانی نظری- مانند بهره وری، کاربری، دوام انتخاب مصالح، هندسه موزون و ساختار پایدار- مشخص می گردد که پدیده ای به نام زیبائی در آن نهفته است. برای مثال، تقارن به عنوان اصلی در ساخت و ساز به کار آمده است، که در معماری گذشته ی ما بر ارتباط عقلایی آن با قوانین زیبائی شناختی در چارچوب طاق ها، گنبد ها، و دهانه های ساده تأکید شده است لیکن چنانچه ساخت وساز عقلایی نیاز به تقارن دهانه و بارگذاری داشته باشد، مجموعه ی دهانه های تقارن یافته سلسله مراتبی چون خود را تحمیل نمی کند. به علاوه در روش های جدید ساخت و ساز، امکان تغییر در میزان تقویت آنها، این اجازه را می دهد که در صورت وجود توجیهات لازم و پذیرفتنی در مجموعه و در نظر گرفتن مقاصد زیبایی شناختی، استفاده منطقی و عقلایی از عدم تقارن ساختاری به عمل آوریم.                                                                                        

انسان از زمانی که به معماری مبادرت ورزیده، به نیازهای روحی و باطنی و حس زیبایی شناسی نیز توجه داشته است. نخستین نمونه های سکونتی، برقراری چنین نسبتی را نشان می دهد. به بیانی دیگر طبیعت در فرهنگ های گوناگون، به شکلی مرتبط با زیبائی شناسی و فضای معماری حضور داشته است. حس و حال و روحیه در فضای معماری، ارتباطی مستقیم با انسان به طور کلی و کاربران آن به طور خاص دارد.                                                                                                           

همان گونه که برای مفهوم زیبائی نمی توان تعریف مطلقی بیان کرد، چگونگی کیفیت روحی فضاها نیز دقیقاً سنجش و توصیف پذیر نیست، چرا که احساس و وضعیت روحی- روانی هر فرد هنگام قرار گرفتن در یک فضا تحت تأثیر دو دسته از عوامل است:                                                                   

- عوامل فردی مانند فرهنگ، عادات، خاطرات، ویژگی های شخصی، حافظه، ضمیرناخودآگاه و بازتاب های آن در کردارها و گفتارهای آدمی

- عوامل محیطی مانند موقعیت، استقرار فضائی و خصوصیات فضایی مثل قالب و شکل، ابعاد و تناسبات، جزئیات و به طور کلی هر آنچه که در حیطه ی طراحی فضا قرار می گیرد.                      

با توجه به عوامل پیش گفته، در واقع طراحی، تمامی امکانات و اختیارات را در زمینه ی کیفیت بخشیدن به فضا همیشه در دست ندارد. امّا می توان چنین فرض کرد که تأثیرات روحی از یک فضا معلول تأثیر خصوصیات کالبدی هنگام طراحی و حتی فضای باز است. باید خاطر نشان ساخت که عوامل فردی و محیطی در امکانات طراح، کاملاً مورد نقد و بررسی قرار نمی گیرد و بعضاً پنهان می مانند. امّا احساسات و واکنش های منقد حاکم بر معرفت و آگاهی لازم و تام و تمام است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عوامل اساسی زیبایی و زیبائی شناسی در معماری

عوامل زیر در زیبائی و زیبائی شناسی معماری نقش دارند.                                                      

1- محیط و مکان

2- فضا

3- ایستایی

4- کارائی

5- نور ورنگ

 

محیط و مکان

 بین هر موجود زنده و پیرامونش روابطی وجود دارد که ذاتی نیست و بیشتر اکتسابی است. انسان به مرور زمان و افزایش تجربیات و اطلاعات یاداندوزی شده در ذهنش قادر به شناخت همه اشیاء اطراف خود نمی باشد و به همین شناخت کنترل محیط را دارد. در تصورات ما هر شیء در ارتباط با محیطی خاص مطرح می شود، مثلاً در خاطرات ذهنی خود (کتاب) را در کتابخانه یا روی میز می بینیم نه در یخچال یا روی پله، یا برج ایفل را در کنار رودخانه سن در پاریس می بینیم نه بر فراز قله ای در سوئیس. معماری چه در واقعیت و چه در تخیّل وجود دارد و این دو با هم مرتبط بوده و بر روی یکدیگر تأثیر می گذارند. به طور مثال درک بیننده از دو ساختمان کاملاً مشابه و یکسان حفظ ظاهری و کاربری در دو مکان و فضای متفاوت به طور کلی متفاوت است و زیبائی شناسی آنها را از هم جدامی داند هم چنین جنس و بافت و سطح محیط نیز بر درک بیننده تأثیرگذار هستند.

 

فضا

فضا در مفهوم موجود خویش به تنهایی هیچ ویژگی خاصی را مطرح نمی کند ولی به محض آن که یک گروه انسانی فعالیتی را در مکانی مطرح می کند، معنای نمادین فضا پدیدار می شود. از این پس فضا بستری برای بیان فعالیت و رفتارهای انسانی می گردد، محلی برای تخیّل و واقعیت.    

هرچقدر درک انسان از فضا بیشتر باشد شناخت او از زیبائی های فضا بیشتر می شود و بر زیبائی به دست آمده از محیط افزوده می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نور و رنگ

     نور اصلی ترین عنصر برای درک از یک فضای معماری است هم چنین از عمده ترین مشخصه های معماری ایران می توان به آن اشاره کرد. نور نمادی از عقل الهی است و رنگ از تکثیر نور حاصل می شود. با مطالعه و دقت در مجموعه آثار معماری و تأثیر زیبائی شناسی آنها به تفکیک نور و رنگ و جایگاه آنها می توان پی برد. بهره مندی از نور یا رنگ سفید الهام گر بزرگی، پاکی و صداقت است. رنگ های آبی و فیروزه ای و لاجوردی عمق دارند و وسعت آسمان را اشاره گر هستند و نشانه صلح هستند. استفاده از نور آبی برای افرادی که دچار بی قراری هستند آرام بخش است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتیجه گیری

زیبائی یک مفهوم فلسفی است و رابطه مستقیم با میل و رغبت دارد. در علم معماری احساس نوآوری همراه با زیبایی است و رابطه مستقیم دارند و هر چقدر ادراک زیبائی ارتقاء یابند درک از نوآوری و چگونگی استفاده از آن نیز ارتقاء می یابد. یک نقاش در هر محیطی که بخواهدمی تواند با آزادی عمل به کشف استعدادهای خود بپردازد و این تنها ابعاد و اندازه بوم نقاشی است که او را محدود می کند امّا در معماری با چنین مسائلی روبرو نیستیم و عوامل بسیاری از جمله ساختار، مقاومت، نوع مصالح مصرفی، کاربری، فضا، محیط و در انتها ضوابط طراحی آزادی معمار را محدود می کنند. معماری در هر محیطی قابل اجراء نیست و طرح مورد اجراء به سفارشات کارفرما و دخالت های خالی از تخصص و بر اساس قوانین حقوقی تهیه می شود. با این وجود علی رغم تمام این اجبارها این شخص معمار است که با بهره گیری از ذوق و سلیقه و علم زیبائی شناسی و قوانین هندسی فراگیری شده به طراحی و اجراء یک محیط می پردازد و خالق هنرمند ساختمان مخلوق خود را از نظر زیبائی شناختی رضایتبخش می سازد، در واقع یک معمار نباید طرح خود را به سلیقه کارفرما تهیه و اجرا کند بلکه باید تمام سعی خود را معطوف به دارا بودن بیشترین رکن و ارزش زیبائی شناختی ممکن در طرح خود کند.

 
منبع : سروده رفیعی، روزنامه اطلاعات، دوشنبه 16 اسفند ماه 1395- 7 جمادي الثاني 1438ـ 6 مارس 2017ـ شماره 26674